ظرفیت مازاد کارخانه‌ها

برنامه ریزی ظرفیت مفهومی ‌است که باید مورد تاکید کسب‌وکارها باشد. کسب‌وکارها فقط در حد ظرفیت خود می‌توانند تولید کنند. بنابراین فقط می‌توانند متناسب با ظرفیت خود محصول بفروشند و سود ببرند.

برای آشنایی با مفهوم ظرفیت مازاد کارخانه‌ها ادامه این مطلب را مطالعه فرمایید.

کسب‌وکارها باید از ظرفیت‌های خود به بهترین نحو استفاده کنند. این امر با برنامه‌ریزی مناسب مدیریت ظرفیت امکان‌پذیر است. برنامه‌ریزی ظرفیت توسط کسب‌وکارها برای تعیین ظرفیتی که در یک دوره زمانی معین استفاده خواهند کرد، استفاده می‌شود. انجام نادرست این طرح باعث می‌شود کسب‌وکارها با مشکل بیکاری یا کمبود ظرفیت مواجه شوند. در این صورت کارایی و در نتیجه سودآوری کسب و کار به حد مطلوب نخواهد رسید.

هنگام برنامه ریزی ظرفیت، علاوه بر ظرفیت فعلی، میزان فروش مورد انتظار تخمینی کسب‌وکار نیز باید در نظر گرفته‌شود و برنامه‌ریزی بر اساس این معیارها انجام شود.

برای کسب‌وکارها باید سطح ظرفیت بهینه تعیین شود و برنامه‌های کسب‌وکار استراتژیک مطابق با سطح ظرفیت تعیین شده تهیه شود. در این تحقیق اهمیت سطح ظرفیت بهینه برای مشاغل و چگونگی تعیین سطح ظرفیت بهینه مورد بررسی قرار می‌گیرد. علاوه بر این، در این تحقیق، مشکلاتی که ممکن است در تعیین سطوح ظرفیت ایجاد شود، عواملی که در انتخاب ظرفیت باید در نظر گرفته شود و عوامل موثر بر انتخاب ظرفیت توضیح داده شده است.

ظرفیت از معیارهای توانایی تولید یک کسب‌وکار است، به عنوان میزان تولیدی که کسب‌وکار می‌تواند با استفاده منطقی از عوامل تولید موجود در یک بازه زمانی معین تولید کند، تعریف می‌شود. مقیاس سازمانی، یعنی اندازه کارخانه، به عنوان حجم تمام وسایل تولید که توسط کارخانه جمع آوری شده است، تعریف می‌شود. کسب‌وکارها به طور کلی بر اساس معیارهای مختلفی مانند تعداد کارکنان، گردش‌مالی سالانه و ارزش ترازنامه به مشاغل بزرگ، متوسط، کوچک و خرد تقسیم می‌شوند. ظرفیت تولید نیز یکی از معیارهای مهم در این طبقه بندی است.

ظرفیت مازاد کارخانه‌ها چیست؟

اضافه تولید، به تولید مازاد اطلاق می‌شود که زمانی اتفاق می‌افتد که ظرفیت تولید یک شرکت بیشتر از پاسخ‌گویی به تقاضا باشد. در این صورت محصولات تولیدی شرکت افزایش یافته و در انبارها انباشته می‌شود. تولید بیش از حد اغلب می‌تواند به دلیل پیش‌بینی‌های نادرست، تغییر تقاضا یا اختلال در فرآیندهای تولید رخ دهد.

از سوی دیگر، سهام خالی به محصولاتی اطلاق می‌شود که برای مدت طولانی در انبارها یا مراکز فروش شرکت قرار می‌گیرند و به دلیل عدم تقاضا قابل فروش نیستند. سهام خالی اغلب می‌تواند به دلیل مدیریت نامناسب سهام، تغییر در روند یا پایان عمر محصولات رخ دهد. این محصولات اغلب ارزش خود را از دست می‌دهند و به یک بار مالی برای شرکت تبدیل می‌شوند.

به طور خلاصه، مازاد تولید به وضعیتی اطلاق می‌شود که ظرفیت تولید بیشتر از پاسخ‌گویی به تقاضا باشد، در حالی که موجودی خالی به محصولاتی اطلاق می‌شود که نمی‌توانند فروخته شوند و به دلیل عدم تقاضا ارزش خود را از دست می‌دهند.

خلاصه انواع ظرفیت:

ظرفیت اضافی یا ظرفیت مازاد کارخانه‌ها

استفاده از ظرفیت در کارخانه‌ها بیش از 100% در صورتی که ظرفیت واقعی در مدت زمان معینی از ظرفیت معمولی بالاتر باشد،

شرکت‌ها معمولاً با ظرفیت‌های نیمه استفاده نشده فعالیت می‌کنند. در صورت افزایش ناگهانی تقاضا یا سفارشات خاص و غیره، در برخی موارد، ممکن است به طور موقت از ظرفیت طبیعی فراتر رود. آن‌ها این کار را با فشار جزئی عوامل تولید و تولید بیش از حد متوسط ​​افزایش هزینه واحد انجام می‌دهند.

ظرفیت خالی کارخانه‌ها

اگر حجم تولید، یعنی ظرفیت واقعی شرکت در یک دوره معین، کمتر از ظرفیت نرمال آن باشد، به این تفاوت، «ظرفیت آزاد» می‌گویند.

درجه استفاده از ظرفیت، نسبت ظرفیت واقعی به ظرفیت معمولی است و این نسبت نشان می‌دهد که چه مقدار از ظرفیت معمولی بر حسب درصد استفاده شده است. نرخ بهره برداری از ظرفیت 100 درصد به این معنی است که ظرفیت واقعی برابر با ظرفیت عادی است.

پیامدهای یک برنامه ریزی ضعیف ظرفیت و اهمیت ظرفیت

سطوح ظرفیتی اگر خیلی زیاد یا پایین تعیین شود باعث ایجاد مشکلاتی می‌شود. این امکان برای یک شرکت هواپیمایی وجود دارد که ظرفیت کافی را برای پاسخگویی به تقاضا در طول تعطیلات زمانی که تقاضا در بالاترین سطح خود است انتخاب کند. اما در این صورت ظرفیت هواپیما و پرسنل در بیشتر مواقع در دسترس نخواهد بود و به عبارت دیگر منابع بیکار می‌مانند. از سوی دیگر، ظرفیتی که حداقل تقاضا را برآورده کند، تضمین می‌کند که نرخ بهره‌برداری از تسهیلات بالا نگه‌داشته‌شده و بازده سرمایه‌گذاری را افزایش می‌دهد. با این حال، این سطح ظرفیت باعث می‌شود که تقاضا در دوره‌های خاصی برآورده نشود. این امر منجر به نارضایتی مشتریان و از دست رفتن برخی از مشتریان، کاهش سهم بازار و کاهش رقابت‌پذیری کسب‌وکار می‌شود. افزایش حجم خروجی تحت فشار یا ظرفیت ناکافی نیز ممکن است تأثیر منفی بر کیفیت محصولات در کارخانه‌ها داشته‌باشد.

ظرفیت و برنامه ریزی تولید تأثیر تنگاتنگی بر یکدیگر دارند اما با یکدیگر متفاوت هستند. در عمل مشاهده می‌شود که فعالیت‌های زمان‌بندی ظرفیت و تولید از یکدیگر جدا نیستند. به وجود آمدن اشتباهات در مرحله برنامه‌ریزی تولید به عنوان یک مشکل ظرفیتی تلقی می‌شوند و هم‌چنین ظرفیت ناکافی مشکلات برنامه ریزی دائمی‌‌ را ایجاد می‌کند. اما در واقعیت، ظرفیت اساساً از طریق تصرف منابع مولد به دست می‌آید. برنامه ریزی تولید به فعالیت‌های مربوط به زمان استفاده از آن‌ها گفته‌می‌شود.

تصمیمات ظرفیت ارتباط تنگاتنگی با تصمیم استراتژیک در رابطه با فناوری مورد استفاده دارد و نیاز به سرمایه‌گذاری کلان دارد. علاوه‌بر این، سرمایه‌گذاری در مشاغل به عنوان یک معیار مهم برای افزایش بازده تلقی می‌شود. به همین دلیل، هزینه‌های ناشی از تصمیم‌های برنامه‌ریزی ظرفیت و بازدهی که آن‌ها ارائه خواهند کرد باید به دقت ارزیابی شوند.

بیشتر بدانید: شرکت پخش آرایشی و بهداشتی – خط تولید محصولات آرایشی و بهداشتی – تولید لوازم آرایشی بهداشتی – تولید لوازم آرایشی و بهداشتی

برنامه ریزی ظرفیت چگونه باید انجام شود؟

برنامه ریزی ظرفیت مفهومی‌‌است که باید مورد تاکید کسب‌وکارها باشد زیرا کسب‌وکارها فقط در حد ظرفیت خود می‌توانند تولید کنند در غیر این صورت مازاد تولید را خواهند‌داشت. بنابراین فقط می‌توانند متناسب با ظرفیت خود بفروشند و سود ببرند. علاوه بر این، کسب‌وکارها باید از ظرفیت‌های خود به موثرترین شکل استفاده کنند. این امر با برنامه‌ریزی مناسب مدیریت ظرفیت امکان پذیر است.

برنامه ریزی ظرفیت توسط کسب کسب‌وکارها برای تعیین ظرفیتی که در یک دوره زمانی معین استفاده خواهند‌کرد، استفاده می‌شود. اگر این طرح به درستی انجام نشود، مشاغل با مشکل بیکاری یا کمبود ظرفیت مواجه خواهند‌شد. در این صورت کارایی و در نتیجه سودآوری کسب‌وکار به حد مطلوب نخواهد رسید.

هنگام برنامه ریزی ظرفیت، علاوه بر ظرفیت فعلی، مبالغ پیش‌بینی شده فروش مورد انتظار کسب‌وکار نیز باید در نظر گرفته‌شود و برنامه‌ریزی بر اساس این معیارها انجام شود.

آن‌چه که برای برنامه ریزی صحیح باید مورد توجه قرار گیرد.

سطح ظرفیت بهینه برای کسب‌وکارها باید تعیین شود و برنامه‌های تجاری استراتژیک باید مطابق با سطح ظرفیت تعیین شده انجام شود. مدیران کسب و کار به دلایل زیادی علاقه زیادی به مفهوم ظرفیت دارند. اول دلیل این است که آن‌ها نیاز به برنامه‌ریزی ظرفیت برای پاسخگویی به تقاضای فعلی و آینده دارند. ثانیاً، هزینه‌های نگهداری و گردش کار ماشین‌های موجود نیز ارتباط نزدیکی با ظرفیت تولید دارد که بر راندمان تولید نیز تأثیر می‌گذارد. ثالثاً برای سرمایه گذاری سودآور باید ظرفیت تولید از قبل مشخص باشد. مدیران کسب و کار باید ظرفیت را با دقت انتخاب کنند تا سرمایه‌گذاری منطقی انجام دهند و هزینه‌های سرمایه گذاری و درآمد سرمایه‌گذاری را متعادل کنند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *